نانای من

غذاخوردن نانا

1389/12/14 15:34
نویسنده : مامان نانا
444 بازدید
اشتراک گذاری
نانای من از روزاول که به دنیا آمدشیر مادر را قبول نکرد وهرچه پرستاران بیمارستان و مادر بزرگش و... سعی کردند نتونستند اون را به سینه مادر عادت بدهند. راستش خودمم از اول شیر نداشتم و دو شب توی بیمارستان  خیلی اذیت شدیم .پرستارها اجازه نمیدادند به بچه شیر خشک وشیشه بدهیم و واقعا دوشب تمام بچم هی گریه کرد ومن ومادرم هم بیچاره ومستاصل شده بودیم .وقتی آمدیم خانه هم هیچکدام از روشهای پرستاران واقوام ودوستان و.... نتیجه ای نداد وحسین شیر نگرفت وفقط اگرشیر را میدوشیدیم وداخل شیشه میریختیم می خورد . راستش من به دلیل اینکه دوست داشتم خودم به حسین شیر بدهم واز شیر خشک  کم استفاده کنم خیلی سختی کشیدم و در طول شب سعی میکردم تاجایی که امکان داره شیر خودم را بدوشم وبه بچم بدم چون به نظر من که شاید علمی هم نباشه شیر خشک هیچ وقت نه تنها جای شیر مادر را نمیگیره بلکه معده بچه راهم خراب میکنه وهیچ تاثیری هم در رشد بچه و رسیدن مواد مغذی به بدنش نداره.خلاصه سختیهای شیر دادن شبانه به حسین وشیر دوشیدن (حالا شیر م زیاد شده بود)که همچنان هم ادامه دارد وانتخاب شیردوش و... خودش ماجراهای زیادی داره. اما چیزی که یاد گرفتم این بود که درباره دیگران زود قضاوت نکنم آخه هروقت کسی می گفت من شیر ندارم یا بچم شیرم را نمی خوره واز اینجور حرفها تو دلم می گفتم دروغ می گه وطرف تنبله و نمی خواد به بچش شیر بده.ای کاش کمی هم خودمون را جای دیگران میگذاشتیم وبعد حرف میزدیم .تو این مدت شش ماه اینقدر از دیگران راهنمایی ونصیحت درباره شیر دادن به بچه شنیدم که نگو ونپرس.این سختیها حالا بعد شش ماه وشروع غذای کمکی برای گلم شاید کمتر بشه اما فکر کنم تا آخر عمرم از یادم نره.
پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نانای من می باشد